همین دیشب بود که داشتم نظریه ی شاخدار را برای میم توضیح میدادم. اینکه هر کدام از ما برده ی چیزی هستیم و آگاهی از این قید و بند هایی که گرفتارش هستیم باعث توجه  و ارادت ما نسبت به آدم های بزرگی می شود که رها از هر قید و بند دنیوی هستند. و حاج قاسم را برایش مثال زدم و برایش گفتم یکی از چیزهایی که او را در دید من شگفت انگیز کرده است این است که نه خودش را که زندگی عادی و روزمره ای که میتوانست داشته باشد - چیزی که من برای داشتنش له له میزنم - را در راه هدفش فدا کرد. این را من میفهمم. منی که جانم برای یک روتین خسته کننده در می رود و حالا که از اول هفته هر چیزی درست عکس برنامه ی ریزی قبلی برایم پیش رفته، بق کرده یک گوشه ای نشسته ام.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها