پسردایی ۱۳ سالم کلی پشت سر داداش دانشجوی مسافرش گریه کرده و ما کلی بهش خندیدیم. تصور گریه کردنش البته خنده دار بود وگرنه که به نظرم خیلی عکس العمل نرمالی داشته، نسبت به دخترخاله ی ۱۹ ساله ام که عمدا شهر دور انتخاب رشته کرده و تابستون کلا ۳ هفته خونه بود توی همین ۳ هفته خودشو به آب و آتیش میزد که برگرده تهران. چرا؟ چون حوصله اش سر رفته.

بله فرزندم مهر و محبت نیست شده. حالا شاید پودر و اسانسش توی ردیف طعم دهنده های مصنوعی هایپراستار گیرت بیاد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها